English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4963 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
power test U ازمون قدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
test U امتحان
x o test U ازمون ضربدر و دایره
z test U ازمون " زی "
test U قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test course U مسافت ازمایش
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test U داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
self test U ازمایش خودکار
self test U خودازمایی
to do a test U امتحان کتبی نوشتن
test value U نمره ازمون
f test U ازمون اف
test U تست
test U آزمایش
test U آزمون
u test U ازمون یو
test U ازمایش کردن امتحان
test U محک
test U امتحان
test U ازمودن کردن
test U محک زدن
test U معیار
test U امتحان کردن
t test U ازمون تی
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
test U تست
test U اختیار
test U ازمایش کردن
test U معاینه کردن
test U تست کردن ازمایش
test U امتحان محک
e. power U نیروی اجرایی
e. power U قوه مجریه
power saw U اره ماشینی
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
will-power U قدرت اراده
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power U قوه [ریاضی]
power on U روشن کردن
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
outside power U جریان خارجی
power U توان [ریاضی]
power saw U دستگاه اره
in power U دارای اختیارات
will to power U قدرت خواهی
power down U قطع برق خاموش کردن
useful power U توان مفید
useful power U قدرت مفید
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
will-power U اراده
will-power U تصمیم
will-power U عزم راسخ
power U توان از دست رفته
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power up U روشن کردن
power up U برق
will power <idiom> U قدرت
in power U صاحب مقام
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U قدرت دیدذره بین
power U دولت
power U اقتدار و اختیار
power U راندن
power U قوه
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U انرژی
power U برق
power U توانایی
power U توان نیرو
power U برتری
power U شدت
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power U دستگاه برقی
power U برقی
power U توان
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U نیرو
power U توان برقی
power U زور بکاربردن
power U قوه یا توان
power U قدرت
power U قدرت نیرو
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power down U قطع نیرو
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U خاموش کردن یک وسیله
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power U زور
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U حذف توان کامپیوتر
test equipment U وسایل ازمایش
test element U حروف و اعداد ازمایش مدار
friedman test U ازمون فریدمن
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
test bar U میله ازمایش
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
test equipment U دستگاه ازمایش لامپ
geophysical test U ازمون ژئوفیزیک
test battery U مجموعه ازمون
test hole U چاه گمانه
test item U ماده ازمون
test hole U چاه ازمایش
test item U پرسش
test file U پرونده ازماینده
test element U وسیله ازمایش
test bay U حوزه ازمایش
test clip U گیره ازمایش
test data U دادههای ازماینده
test chart U لوحه بینایی سنجی
hardness test U ازمایش سختی
tension test U ازمایش کشش
hanging test U ازمایش کشش
test driver U برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
hammer test U ازمایش سقوطی
test bias U سوداری ازمون
test bed U صفحه ازمایش
test data U دادههای ازمایشی
group test U ازمون گروهی
test of independence U ازمون ناوابستگی
test bed U میز ازمایش
test economy U اقتصاد ازمون
test bay U میدان ازمایش
test construction U ازمون سازی
test lead U رابط برق ازمایش
drift test U ازمایش رانش
test room U اطاق ازمایش
test room U ازمایشگاه
test reliability U پایایی ازمون
test protectors U نافر ازمایشات
test protectors U بازرس ازمایشات کارایی شغلی
engineering test U ازمایش صحت کار دستگاه ازمایشات فنی
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
test anxiety U اضطراب امتحان
test program U برنامه ازماینده
test profile U نیمرخ ازمون
test routine U روال ازماینده
test run U اجرای ازماینده
test run U اجرای ازمایشی
test set U دستگاه ازمایش
test series U سری ازمایش
drop test U ازمایش سقوطی
drop test U ازمایش ضربهای
ductility test U ازمایش شکل پذیری
duncan test U ازمون دانکن
dynamic test U ازمون پویا
test score U نمره ازمون
test scaling U مقیاس بندی ازمون
test run U رانش ازمایشی
test problem U مسئله ازمابنده
test point U سوزن ازمایشی
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
float test U ازمون شناور
test paper U ازمون برگ
test paper U کاغذ مخصوص ازمایش ورقه امتحان
test of significance U ازمون معناداری
test norm U هنجار ازمون
formboard test U ازمون جااندازی
pegboard test U ازمون جااندازی
four pictures test U ازمون چهار تصویر
flattening test U انبساطی
flattening test U ازمایش توزیعی
flame test U محک شعله
test plan U طرح ازمایش
fatigue test U ازمایش خستگی
fatigue test U ازمون خستگی
final test U ازمایش نهائی
test pit U گودال ازمایشی
test piece U نمونه ازمایش
test piece U توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
test piece U نمونه ازمایشی
test pattern U طرح ازمایشی
test model U نمونه ی ازمایش
test announcement U نتیجه ازمایش
rorschach test U ازمون رورشاخ
rattler test U ازمایش تردی
low test U دارای خاصیت فراری
low test U اندک
rattler test U ازمایش تورق
lucas test U ازمایش لوکاس
random test U ازمایش پیشامدی
Recent search history Forum search
3ترجمه كلمه زايش به انگليسي مثلا زن توانايي زايش دارد
1سه ساکته برقی را چه میګوید؟
1رسانایی هم ارز چیست
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
2obliged is an adjective but you translated as a verb
1بند برق
0power walk-in
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com